ادله شیعه بر هتک حرمت نسبت به حضرت زهرا چیست؟

قضیه شهادت فاطمه زهراء علیها السلام در کتاب‌های أهل سنت:

1- روایت جوینی دلالت بر شکسته شدن پهلو و سقط جنین دارد:

نکته مهمی که لازم است به عنوان تذکر به برادران عزیز حاضر در استودیو عرض کرده و توجه آن‌ها را به آن جلب کنم این است که: قضیه شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها مختص به مصادر شیعه نمی‌شود، بلکه بعضی از علماء اهل سنت مانند: جوینی متوفاى سال 730 هـ که استاد ذهبی که از ارکان علم رجال است نیز نقل کرده اند.

معرفی شخصیت جوینی:

ذهبی در باره استاد خود می‌گوید: «الإمام المحدث الأوحد الأکمل فخر الإسلام.» (او امام و از ممتاز‌ترین و کامل‌ترین محدثین و مایه افتخار اسلام بود.)

این عبارت ذهبی در حق استادش جوینی است. کتاب تذکرة الحفاظ، ج 4، ص 1505.

متن روایت:

جوینی در کتابش از رسول الله صلى الله علیه واله وسلم نقل می‌کند:

أنه لما رأى فاطمة دخلت على بیته قال: لما رأیتها ذکرتُ أو ذُکرتُ ما یصنع بها بعدی، کأنی بها یعنی کأنی بفاطمة قد دخل الذل بیتها وانتهکت حرمتها وغصب حقها ومنعت إرثها وکسر جنبها وأُسقط جنینها

رسول خدا صلّی الله علیه وآله چون دیدند فاطمه وارد خانه‌اش شد فرمود: هنگامی‌که او را می‌بینم به یاد اتفاقاتی که بعد از من برای او می‌افتد می‌افتم، گویی او را با چشم خود می‌بینم [یعنی فاطمه را] که ذلت به خانه‌اش وارد شده و حرمتش مورد هتک قرار گرفته و حقش غصب و از ارثش منع و پهلویش شکسته و جنینش سقط شده است.

این عبارت جوینی أستاد ذهبی است.

(وکسر جنبها وأُسقط جنینها) وهی تنادی یامحمداه فلا تجاب وتستغیث فلا تغاث فتکون أول من یلحقنی من أهل بیتی، فتقدم علی محزونة متعوبة مهمومة مغصوبة مقتولة

و این در حالی است که او ندا می‌دهد یامحمداه! اما جواب نمی‌شنود و فریاد می‌زند اما کسی به فریادش نمی‌رسد. او اولین نفر از خاندان من است که به من ملحق می‌شود، او به سوی من می‌آید در حالی که محزون و خسته و مهموم است و حقش غصب گردیده و به شهادت رسیده است.

این عبارت جوینی أستاد ذهبی در کتاب فرائد السمطین، ج 2 ، ص 34 است.

بیان همین روایت در کتاب‌های شیعه:

همین عبارت را در کتاب امالی وکتاب کافی وکتاب سلیم بن قیس نیز نقل کرده است.

و اما قضیه هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز مختص به کتاب‌های شیعه نیست و ما از همه برادران عزیز حاضر در استودیو می‌خواهیم که برای مطالبی که در کتاب‌های برادران اهل سنت ما پیرامون این قضیه نقل می‌شود فکری بکنند.

2- کلام ابن تیمیه پیرامون قضیه هجوم:

قضیه هجوم را حتى ابن تیمیه حرانی، امام وهابیت نیز نقل نموده است.

او در کتابش منهاج السنه ج 4، ص 220 می‌گوید: او یعنی: عمر بن خطاب «کبس البیت» یعنی: به خانه حضرت فاطمه هجوم برد تا ببیند آیا در آن‌جا چیزی از بیت المال هست تا آن را بردارند و قسمت کرده و به مستحقین برسانند.

پس قضیه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها مسئله ثابت شده‌ای است که حتى ابن تیمیه نیز نتوانسته آن را انکار کند.

3- روایت طبری:

طبری در تاریخش ج 2، ص 443، با اسنادش از زیاد بن کلیب روایت می‌کند:

قال: أتى عمر بن الخطاب منزل علی وفیه طلحة والزبیر ورجال من المهاجرین فقال: واللّه لأحرقنّ علیکم أو لتخرجنّ إلى البیعة، فخرج علیه الزبیر مصلتاً بالسیف، وعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فأخذوه.

عمر بن خطاب به سوی منزل علی آمد در حالی که طلحه و زبیر و جمعی از مهاجرین نیز در خانه بودند عمر گفت: به خدا قسم! یا شما را به آتش می‌کشم یا این که باید برای بیعت از خانه خارج شوید، در این حال زبیر با شمشیری برهنه و از نیام کشیده از منزل خارج شد و پایش لغزید و شمشیرش از دست افتاد. دیگران آمدند و به سرعت شمشیر او را گرفتند.

و اما در باره مطلبی که شب گذشته برادر عزیز جناب ابو شوارب و یا برادر الحسینی که به این روایت إشکال کردند که این روایت به علت وجود ضعف در سند آن از نظر سند مشکل دارد. و اگر برادر الهاشمی مایل باشند می‌توان وقت دیگری در باره راویان و سند این روایت، یکی پس از دیگری بحث کرده تا ثابت کنیم روایات مورد بحث ما در کتاب تاریخ طبری صحیح هستند.

پاسخ به اشکال اهل سنت در بعضی از راویان این روایت مثل ابن حمید:

اما در باره ابن حمید که برادر الحسینی گفتند: او شخصی کذاب و دروغ‌گو بوده است. باید عرض کنم این نظر بعضی از علمای علم رجال اهل سنت است. اما باید دید نظر دیگران در باره او چیست؟

یحیى بن معین در باره او گفته است: او ثقه است؛ هیچ اشکالی به او وارد نیست؛ راوی بسیار خوبی است.

این توثیقات در کتاب تهذیب الکمال مزّی، ج 25، ص 101 و تاریخ اسلام ذهبی، ج 12، ص 425 (که از معتبر‌ترین کتاب‌های رجالی اهل سنت به شمار می‌رود) ذکر شده است.

تضعیفات وارد شده درباره ابن حمید تاب مقاومت در برابر توثیقات او را ندارند:

اما در باره ضعف این راوی باید بگویم: در باره بسیاری از راویان اهل سنت حتی بخاری هم تضعیف ذکر شده است، و کسی که آگاه به علم رجال اهل سنت باشد تأیید می‌کند که راوی یافت نمی‌شود مگر این‌که در باره او تضعیفی وارد شده باشد و حتی اگر توثیقاتی هم برای او باشد حتماً در برابر، تضعیفاتی هم دارد، پس اگر بنا باشد هر راوی را به خاطر این‌که در باره او تضعیفاتی ذکر شده رها کرده و قول او را نپذیریم لازم خواهدآمد تا همه راویان حتی محمد بن اسماعیل بخاری صاحب صحیح را به خاطر این‌که ذهبی در باره او می‌گوید: او شخصی فریب‌کار و مدلّس بوده و او را در زمره ضعفاء آورده است ترک کرده و از او هیچ روایتی نپذیریم. در این باره می‌توانید به کتاب میزان الاعتدال ذهبی، ج 3، ص 485 و المغنی فی الضعفاء، ج 2، ص 557 مراجعه کنید.

روایات دیگری که دلالت بر هجوم و سقط جنین دارد:

هم‌چنین قضیه هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها در کتاب المصنف ابن ابی شیبه ج 8، ص 574 نقل شده است و روایت صحیح می‌باشد.

ابن عبد البر قرطبی در کتاب الاستیعاب، ج 3، ص 175همین قضیه هجوم را ذکر کرده است.

صفدی از بزرگان اهل سنت است و این قضیه را در کتاب الوافی بالوفیات، ج 5، ص347 نقل کرده و می‌گوید: «إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتى ألقت المحسن من بطنها.»

عمر در روز بیعت به شکم فاطمه ضربه وارد نمود تا این که محسن از شکم فاطمه سقط گردید.

ابن حجر عسقلانی همین قضیه را در کتاب لسان المیزان، ‌ج 1، ص 268 نقل می‌کند.

شهرستانی از علمای بزرگ أهل سنت و از أعلام قرن ششم هجری این قضیه را از جاحظ نقل می‌کند و این‌گونه می‌گوید:

إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتى ألقت الجنین من بطنها، وکان یصیح أحرقوا دارها بمن فیها وما کان فی الدار غیر علی، وفاطمة، والحسن.

عمر در روز بیعت به شکم فاطمه ضربه وارد نمود تا این که جنین او از شکمش افتاد و در حالی که او فریاد می‌کشید خانه‌اش را به همراه ساکنان آن، علی، فاطمه، و حسن به آتش کشید.

الملل والنحل، ص 57 ، ج 1، چاپ بیروت دار المعرفه. http://www.valiasr-aj.com/lib/farsi_mostagheleh/01.htm#_Toc223867385