ادامه سوالات.......

دور در انتخاب رهبر

سؤال 10- آیا انتخاب ولی فقیه توسط خبرگانی که صلاحیت آنها را منصوبان خود ولی فقیه ( شورای نگهبان ) تایید می کند، دور نیست؟ اگرخدای نکرده ولی فقیه منحرف شد چه تضمینی هست که خبرگان بتوانند ولی فقیه را مؤاخذه کنند؟

پاسخ :

در انتخاب ولی فقیه دوری وجود ندارد چون به قول شما شورای نگهبان منصوب، مجلسی را ترتیب می دهد که آنها ولی فقیه بعدی را انتخاب می کنند. پس ولی فقیه بعدی درمجلس قبلی هیچ نقشی ندارد. به نمودار زیر نگاه کنید:

اما ایرادی که در اینجا برخی از افراد مطرح می کنند مربوط به " دوردر نظارت " است که در سؤالات قبل پاسخ داده شد و در اینجا نیز می گوئیم: اگر چه در حکومتهائی نظیر آمریکا و انگلیس هم نتوانسته اند آن را حل کنند یعنی در آمریکا رئیس جمهور " مجلس سنا " ئی را ترتیب می دهد و به وسیله معاونش کنترل می کند که همان مجلس سنا باید بر او نظارت داشته باشد ویا 9 نفرقاضی دادگاه عالی ای را منصوب می کند که قانون اساسی را بر اساس خواسته او تفسیر کنند ( که این هم دور است )؛ و یا در انگلستان، نخست وزیر را باید مجلسی کنترل کند که حزب او در آن مجلس اکثریت را دارند و او احیانا دبیرکل همان حزب است ( که این نیز دور است) ، اما مکتب سیاسی اسلام این دور را حل کرده است؛ به این صورت که می گوید از باب امربه معروف ونهی از منکرهمه مردم به ویژه نخبگان جامعه موظفند که بر رهبری نظارت کنند و اگر خبرگان نیز وظیفه خود را انجام ندادند آنها را نیز نصیحت کرده و به راه صواب بکشانند ( اما با توجه به تبصره هائی که در سؤالات قبل گفته شد).

*****************

منبع فقهی اندیشه ولایت فقیه

سؤال 11- آیا اندیشه و تئوری ولایت مطلقه فقیه غیرمعصوم در احادیث و روایات رسیده از ائمه معصومین تصریح شده است؟ آدرس بدهید لطفا. در ایات قرآن چطور؟ کدام علما و مراجع مطرح قبل از امام خمینی به این اندیشه باور داشتند؟ آیا آقای بروجردی از موافقین جدایی دین از سیاست بودند؟ اگر بله ... آیا علت زمانی خاصی داشته یا نظر کلی ایشان بوده است؟

پاسخ :

پیامبربزرگوار اسلام زمانی در میان یاران خود نشسته بودند وفرمودند: " خدایا جانشینان مرا رحمت کن ". عرض شد جانشینان شما چه کسانی هستند؟ فرمودند: " کسانی که بعد از من احادیث و سنت مرا برای مردم روایت می کنند" (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، 1376، ص591 ).

علامه نراقی در این مورد استدلال جالبی دارد. ایشان می گویند: " به این مثال توجه کنید! هرگاه حاکم یا سلطان یک ناحیه بخواهد مسافرتی به جائی داشته باشد و بعد از ذکر بسیاری از فضائل، به شخصی بگوید: فلان شخص خلیفه من، به منزله من، مثل من، امین من، و متکفل رعایای من و حاکم و حجت از جانب من، مرجع جمیع حوادث و مجرای امور و احکام شما است، آیا شکی باقی می ماند که قائم مقام او تمام اختیارات سلطان در اداره امور رعیت آن نواحی به جز موارد استثنا شده را دارد؟ "( موارد استثنا شده نزد برخی از فقهاء جهاد ابتدائی است). ایشان در همین بحث نتیجه می گیرد که وقتی پیامبر یا امام معصوم ع درمورد شخصی چنین مطالبی را گفتند چنین می فهمیم که هر آنچه از آن پیامبر یا امام معصوم ع مربوط به امور مردم یا امت بوده، برای چنین شخصی نیزبدون شک ثابت خواهد بود.( احمد النراقی، عوائد الایام، 1408، ص 188).

علاوه بر این امام زمان ع درپاسخ نامه اسحاق بن یعقوب ( یکی از شیعیان ) درمورد این که در عدم دسترسی به شما در امورلازمه به چه کسی مراجعه داشته باشیم؟ امام فرمودند: " درهر حادثه ای که برای شما پیش می آید به راویان احادیث ما مراجعه داشته باشید. به درستی که آنها حجت من برشما هستند ومن حجت خدا برایشان می باشم" (الحر العاملی، وسائل الشیعه، بی تا، بیروت، ج6، ص335).

صاحب کتاب فقهی جواهر الکلام ( محمد حسن نجفی) می گوید: " مراد از این حدیث این است که فقیهان در جمیع آنچه من حجت هستم ، حجت من بر شما هستند مگر آن چیزهائی که با دلیل خارج شود" ( محمد حسن النجفی، جواهر الکلام، ج21، بیروت، بی تا، ص 396و 397 ).

درقرآن اما، خداوند وقتی می فرماید: " ازاولی الامر اطاعت کنید" ( نساء، 59)، به عقیده قریب به اتفاق مفسرین شیعه اولی الامرمنحصربه ائمه معصومین می باشد که اطاعت از آنها واجب است. بنابر این وقتی می فرمایند: " من فقیه را بر شما حاکم قرار دادم، پس اگر بنا بر دستورهای ما برای شما حکمی صادرکرد وافرادی از او نپذیرفتند، بدانند که حکم خدا را تضعیف وما را رد کرده اند وکسی که ما را رد کند ، مثل این است که خدا را رد کرده است که این در حد شرک به خداوند است "( الحرالعاملی، وسائل الشیعه، بیروت، ج 18، ص 99)، بدون شک اطاعت از فرامین فقیه واجب می شود زیرا در غیر این صورت رد حرف ائمه خواهد شد.

[ در این مورد حتما به پاسخ سؤال شماره یک در زمینه ولایت مطلقه مراجعه کنید][ در مورد احادیث دیگر منتظر جوابهای دیگر باشید ].

در اینجا شما ملاحظه می فرمائید که غیر از امام خمینی حد اقل دو نفردیگر از فقهاء( علامه نراقی و صاحب جواهر) ولایت مطلقه فقیه را پذیرفته اند. البته غیر از اینها فقهائی همچون شیخ مفید، علامه حلی، محقق ثانی، آیه الله خوئی و دیگران ولایت مطلقه را قبول داشته اند که برای دستیابی به نظرات آنها به کتاب اینجانب تحت عنوان " درآمدی بر تحول نظریه دولت در اسلام، چاپ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی " مراجعه کنید.

آیه الله بروجردی به هیچ وجه سیاست را از دیانت جدا نمی دانسته اند و دلیل بنده در این مسئله نطرات ایشان است که می گویند:

1- همانا ما یک سری نیازمندیهای اجتماعی داریم که انجام آن ازوظایف رهبر جامعه است.

2- دیانت مقدس اسلامدر تبیین امور سستی نکرده؛ بلکه بیشترین اهتمام را داشته است و بدین لحاظ احکام زیادی تشریع و اجرای آنها را به سیاستمدار مسلمانان تفویض کرده است.

3- این سیاستمدارمسلمانان در صدر اسلام کسی جز شخص نبی اکرم ص سپس خلفای بعد از او نبوده اند....( اما) امامان معصوم ع می دانسته اند که اغلب شیعیان در زمان حضور، وجمیع آنها در زمان غیبت، امکان دسترسی به آنها را ندارند؛ پس آیا امکان دارد که آنهارا از رجوع به طاغوت ها وقاضیان جور منع کنند و با وجود این، خود نیز کسی را برای رجوع در این امور معین نکنند؟!

سپس ایشان می گوید: کسی که از طرف امامان برای سیاست جامعه و اداره آن منصوب شده، همان فقیه است؛ زیرا کسی قائل نیست که امامان دیگران را نصب کرده اند.... پس مراد ازحاکم در عبارت [ امام صادق ع] " به درستی که من او را برای شما حاکم قرار داده ام " در مورد کلیه امور اجتماعی است، که از وظایف شخص خاصی نیست ( حسین الطباطبائی البروجردی، البدر الزاهر، 1416، ص 78 و 79).

آقای بروجردی اما در آن زمان معتقد بودند که اگر برعلیه شاه اعلامیه بدهند و بر علیه شاه قیام کنند حکومت به دست کمونیستها خواهد افتاد که بسیار بدتر از شاه هستند. پس بین بد و بدتر، بد را انتخاب کردند.

******************

کشف یا انتخاب

12- در یک کشور با حضور ولایت فقیه آیا به گفته برخی آقایان شخص رهبر کشف مجلس خبرگان است ؟ و یا انتخاب مجلس خبرگان!؟ یعنی مجلس خبرگان می تواند شخص رهبری را مناسب ندانسته و ایشان را عزل کرده یا اینکه به نوعی این کار به نفاق و کفر تبدیل می شود؟

در تحقق وبالفعل شدن ولایت " فقیه " در جامعه و یا به عبارتی تحقق حکومت اسلامی پنج مرحله کارلازم است که با بررسی آنها متوجه خواهیم شد که شخص رهبر، هم کشف مجلس خبرگان، به عنوان نمایندگان مردم، است وهم منتخب آنها. اما مراحل عبارتند از:

مرحله اول: انتصاب موضوعی:

یعنی تعیین نوع حکومت از طرف خداوند تبارک وتعالی. چون خداوند فرموده است ” انا هدیناه السبیل ”[28] پس باید در حوزه سیاست نیز راه را به ما نشان بدهد و از میان آن 9 نوع حکومتی که در طول تاریخ بر جوامع مختلف تحقق خارجی داشته اند ( یعنی: سلطنتی مطلقه فردی، سلطنتی مشروطه، اشرافی، زرمداری، استبداد مطلقه فردی، استبداد فراگیرفاشیستی، استبداد کارگری سوسیالیستی، دمکراسی لیبرال ودمکراسی اسلامی )، حکومت مورد نظر خود را تعیین یا منصوب کند. البته خدا چنین کاری را کرده است و حکومت مبتنی بر ”ماانزل الله ” (که همان دمکراسی اسلامی است ) را برای ما منصوب نموده است، آنجا که می فرماید: " کسانی که به ما انزل الله حکم نمی کنند آنها کافرند".[29] " " کسانی که به ما انزل الله حکم نمی کنند آنها ظالم اند".[30] " کسانی که به ما انزل الله حکم نمی کنند آنها فاسق اند".[31]

مرحله دوم: انتخاب موضوعی :

این وظیفه، برعهده مردم است که برای تحقق حکومت اسلامی از میان9 نوع حکومت مذکور، حکومت اسلامی را انتخاب نمایند. زیراتا انتخاب آنها نباشد حکومت اسلامی تحقق خارجی پیدا نخواهد کرد. به عنوان مثال مردم یثرب در زمان پیامبر با چهار نوع حکومت رو به رو بودند: حکومت سلطنتی ( مورد ادعای عبدالله بن ابی )، حکومت زرمداری ( موجود در مکه )، حکومت پدرسالارانه ( موجود در قبایل شبه جزیره عربستان ) و حکومت اسلامی ( مورد دعوت پیامبر اسلام ). اما مردم یثرب از میان آنها حکومت اسلامی را انتخاب کردند. مثال دوم ایران سال 42 و 57 است. مردم ایران در سال 42 با شش نوع حکومت روبرو بودند: حکومت سلطنتی مطلقه فردی ( شاه و طرفدارانش می خواستند )، حکومت سلطنتی مشروطه ( خواست نهضت آزادی )، حکومت سوسیالیستی ( مورد ادعای حزب توده )، حکومت ناسیونالیستی ( خواست پان ایرانیست ها)، حکومت لیبرال دمکراسی ( خواست جبهه ملی) و حکومت اسلامی ( مورد نظر امام خمینی). اما مردم ایران به انفعال و برخی فعالانه دست به انتخاب حکومت سلطنتی مطلقه زدند و حکومت اسلامی را انتخاب نکردند. اما مردم ایران سال 57 نیز با همین شش نوع حکومت روبرو بودند ولی آنها از میان شش نوع حکومت مذکور، حکومت اسلامی را انتخاب کردند و در شعارهای خود آن را فریاد زدند.

مرحله سوم: انتصاب موردی:

تعیین حاکم مورد نظر خداوند، از طرف خدا، برای قرار گرفتن در راس حکومت اسلامی. همیشه این سؤال وجود داشته است که " حال که حکومت اسلامی تشکیل شده است آیا خداوند فرد یا افرادی را برای قرار گرفتن در راس حکومت اسلامی منصوب کرده است یا خیر؟ ". همیشه نیز پاسخ مثبت بوده است. یعنی اینکه خداوند این کار راهم انجام داده است یعنی درعصر پیامبر، پیامبر؛ در عصر ائمه، امام و در عصرغیبت، فقهاء جامع الشرایط را برای قرار گرفتن در راس حکومت اسلامی منصوب نموده است.

مرحله چهارم: کشف مورد:

حکومت اسلامی

برای تشکیل حکومت اسلامی برعهده مردم است که به کشف حاکم مورد نظر خداوند بپردازند. البته مردم معمولا درعصر پیامبر و ائمه برای کشف پیامبر الهی از طریق معجزات وائمه معصومین از طریق علم آنها اقدام می کردند. درعصرغیبت نیزمردم باید برای کشف فقهاء جامع الشرایط اقدامات لازم را به عمل بیاورند؛ مثلا از میان 1000 یا 2000 فقیهی که در جامعه دور دایره حکومت اسلامی حضور دارند آنهائی که صاحب شرایط هستند را کشف کرده داخل دایره حکومت اسلامی قراردهند.همه فقهاء موجود دردایره حکومت اسلامی بالقوه دارای حاکمیت می باشند ولی تا زمانی که مرحله پنجم اتفاق نیافتد حکومت اسلامی تحقق خارجی پیدا نمی کند.

مرحله پنجم: بیعت و انتخاب:

حکومت اسلامی

در مورد پیامبر و امام معصوم انتخابی نیست مردم بلافاصله پس از کشف به بیعت ( عقد قرارداد طرفینی ) میپرداختند. اما در عصرغیبت قبل از بیعت مردم باید ازمیان فقهاء موجود دردایره حکومت اسلامی فرد یا افرادی را انتخاب نموده در راس حکومت اسلامی قرار دهند سپس با او یا آنها بیعت کنند.

بنابراین دراندیشه سیاسی اسلام تحقق حکومت اسلامی نه با انتصاب به تنهائی است ونه با انتخاب و یا کشف به تنهائی است بلکه باید هر پنج مرحله اتفاق بیافتد تا حکومت اسلامی فعلیت بیابد.

در مورد عزل اما، می توانید به پاسخهای شماره 5، 8 و 9 مراجعه داشته باشید و جواب خود را دریافت کنید. علاوه بر این، وقتی فقیه حاکم به خاطر نداشتن شرایط و یا ازدست دادن شرایط، دیگر نایب امام زمان ع نیست برکنار کردن او چه نوع نفاق و کفری را باعث می شود؟


مقبولیت

13- اگر ولی فقیه بداند که بیش از 50 درصد مردم موافق جمهوری اسلامی با محوریت ولی فقیه نیستند، آیا ایشان شرعا مجاز هستند به حکومت ادامه دهند؟

پاسخ :

قبل از مطالعه این پاسخ لطفا به پاسخ سؤال شماره دو مراجعه و آن را مطالعه کنید.

از مطالب گفته شده در آنجا نتیجه می گیریم که این خدا است که به حکومت فقیه حاکم مشروعیت به معنای حقانیت می بخشد. بنابراین فقیه حاکم صاحب شرایط حتی اگر 45 درصد از آراء مردم را داشته باشد باز هم حاکم حق الهی است.

اما در اینجا یک سؤال اساسی وجود دارد و آن این است که عدم توافق، عدم اقبال یا به عبارت دیگرعدم مقبولیت را فقیه از کجا متوجه می شود؟ اگر گفته شود از طریق نظر سنجی، من می گویم نظر سنجی در ایران معاصر، به دلایل مختلف، به هیچ وجه نمایانگر واقعیت نیست. پس تنها راه این سنجش، شرکت یا عدم شرکت مردم در انتخابات است وآن هم فقط انتخابات ریاست جمهوری.

بر این اساس هرگاه فقیه حاکم مشاهده نمود که اقبال مردم به شرکت در این انتخابات کم شده است، اگر مدیر خوبی باشد، به باز نگری دربرنامه های پیاده شده در جامعه می پردازد تا این عدم مقبولیت را به مقبولیت تبدیل نماید.

*******************

ولی فقیه قبل از امام خمینی

14- لطفا بفرمایید ولی فقیه قبل از امام خمینی چه شخصی بودند ؟

پاسخ :

به طور کلی در هر زمان درهرمنطقه ای حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه بالفعل نباشد مسلمانان ساکن در آن مناطق تحت ولایت " مراجع " خود می باشند، که هم در زمینه مسائل فردی – عبادی از او تبعیت می نمایند هم در مسائل سیاسی – اجتماعی. بنابر این قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مراجعی مانند امام خمینی، آیه الله مرعشی، آیه الله گلپایگانی، آیه الله دستغیب، آیه الله خوئی، آیه الله صدوقی، آیه الله حکیم،آیه الله بروجردی و ... هرکدام بر مقلدین خود ولایت داشته اند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تمام کسانی که در قلمرو ایران زندگی می کنند در مسائل سیاسی – اجتماعی تحت حاکمیت " ولی فقیه " [ امام خمینی و آیه الله خامنه ای] قرار گرفتند، اما در مسائل فردی – عبادی از مرجع تقلید خود تبعیت می کنند.

اما در خارج از ایران، امروزه اگرجمعیت ساکن درمنطقه ای مایل باشند خود را تحت حاکمیت ولی فقیه مستقردرایران بگذارند وازسیاستهای اعلامی او تبعیت کنند و او نیز بپذیرد، درمسائل سیاسی – اجتماعی تحت حاکمیت " ولی فقیه " [ آیه الله خامنه ای] قرار می گیرند، اما در مسائل فردی – عبادی از مراجع تقلید خود تبعیت خواهند کرد، واگرجمعیت ساکن درمنطقه ای نتوانند ومایل نباشند خود را تحت حاکمیت ولی فقیه مستقردرایران بگذارند وازسیاستهای اعلامی او تبعیت کنند، درمسائل سیاسی – اجتماعی و فردی – عبادی باید ازمراجع خود تبعیت کنند.http://roshangariha.persianblog.ir/page/5