گریه بر عزیزان از دست رفته در اسلام چه حکمی دارد؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از دیگر شبهاتی که پیروان وهابیت در مبحث توسل به اولیای الهی به شیعه وارد می‌کنند این شبهه می‌باشد که سوگواری بر عزیزان از دست رفته جایز نمی‌باشد.

پاسخ:

حزن و اندوه به هنگام از دست دادن دوستان و بستگان، امری است که فطرت انسانی با آن سرشته شده است. وقتی کسی گرفتار مصیبت فقدان عزیز و جگر گوشه‌ای از دوستان و آشنایان خود می‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌شود، اندوه او را فرا می‌گیرد و بی‌اختیار اشک از گونه‌هایش جاری می‌شود.

در بررسی‌های تاریخی، شاهد آنیم که پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم )، صحابه و تابعین، بر اساس همین اقتضای فطری رفتار کرده‌اند. اینک برخی شواهد تاریخی را در این زمینه خاطر نشان می‌سازیم:

پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) هنگام مرگ فرزند دلبندش ابراهیم، می‌گریست و می‌فرمود: « العین تدمع، والقلب یحزن، و لا نقول إلّا ما یرضی ربّنا و إنّا بک یا إبراهیم لمحزونون ».[۱] « چشم می‌گرید و قلب می‌سوزد و جز آنچه مورد رضایت خداست نگوییم. ای ابراهیم! ما در فراق تو در اندوهیم ».

تاریخ نگاران و سیره نویسان نوشته‌اند: هنگامی که ابراهیم فرزند رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) وارد خانه شد و او را در دامن مادرش دید. او را گرفت و در دامان خود خواباند و فرمود: « یا إبراهیم إنّا لن نغنی عنک من الله شیئا ثمّ ذرفت عیناه و قال: إنّا بک یا إبراهیم لمحزونون، تبکی العین و یحزن القلب و لا نقول ما یسخط الرّبّ و لو لا أنّه أمر حقّ و وعد صدق و إنّها سبیل مأتیّة، لحزنّا علیک حزنا شدیدا أشدّ من هذا ».

« ای ابراهیم! کاری از ما ساخته نیست، سپس اشک چشمان آن حضرت را فرا گرفت و فرمود: ما در فراق تو اندوهناکیم، چشم گریان است و قلب سوزان و آنچه خشم خدا را موجب شود بر زبان نرانیم و اگر نبود که مرگ حق است و وعده‌ای است صادق و راهی است که همه باید بروند، اندوه ما بر تو بسی بیش از این بود ».

در این هنگام عبدالرحمان بن عوف به آن حضرت گفت: مگر شما خودتان از گریه بر اموات نهی نکردید؟ حضرت پاسخ داد: « لا، ولکن نهیت عن صوتین أحمقین و آخرین، صوت عند مصیبة و خمش وجوه وشقّ جیوب ورنّة شیطان، و صوت عند نغمة لهو، و هذه رحمة، و من لا یرحم لا یرحم ».[۲]

« نه! ما از دو صدای جاهلانه و دو کار نهی کرده‌ام؛ داد و فریاد به هنگام وارد آمدن مصیبت و خراش دادن صورت و پاره کردن گریبان و صدای گریه‌ای که در حلق پیچانده شود که شیطانی است، و صدای نغمۀ لهوآمیز. امّا این گریۀ من، ناشی از عطوفت و رحمت است و البته کسی که رحم نکند، بر او رحم نشود ».

نمونۀ فوق، اولین و آخرین گریۀ آن حضرت بر مصیبت عزیزان خود نبود. آن حضرت در مرگ فرزندش « طاهر » نیز می‌گریست و می‌فرمود: « إنّ العین تذرف إنّ و انّ القلب یحزن و لا نعصی الله عزّوجلّ ».[۳] « چشم گریان است و اشک ریزان و قلب سوزان و البته خداوند را عصیان نخواهیم کرد ».

همچنین وقتی حمزه در جنگ احد به شهادت رسید، صفیه دختر عبدالمطلب سر رسید و به دنبال پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) می‌گشت [ وقتی آن حضرت را یافت ] پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بین او و انصار فاصله شد و فرمود: او را به حال خود گذارید. صفیه در نزد پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) [ یا جنازۀ حمزه ] نشست و گریست. هرگاه صدای او به گریه بلند می‌شد، صدای گریۀ پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز بلند می‌شد؛ و اگر آهسته می‌گریست پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) همچنین. فاطمه ( علیها السّلام ) دختر رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز می‌گریست و پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) همراه او گریه می‌کرد و می‌فرمود: هرگز کسی مانند تو مصیبت زده نخواهد شد ».[۴]

و هنگامی که خبر شهادت جعفر، زید ابن حارثه و عبدالله بن رواحة به پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) رسید، اشک از دیدگان حضرتش جاری شد.[۵]

و وقتی پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به زیارت قبر مادر خود رفت، به شدّت گریست و از گریۀ ایشان، اطرافیان نیز به گریه آمدند.[۶]

همچنین وقتی که عثمان بن مظعون، یکی از صحابه پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از دنیا رفت، پیامبر بر جنازۀ او بوسه زد و گریست، به گونه‌ای که اشک آن حضرت بر گونه‌های مبارکش جاری شد.[۷]

منابع:

[۱]. سنن ابی داود: ۱ / ۵۸.
[۲]. سیره حلبی: ۳ / ۳۴۸.
[۳]. مجمع الزواید هیثمی: ۳ / ۸.
[۴]. الاسماع مقریزی، ص ۱۵۴.
[۵]. سنن بیهقی: ۴ / ۷۰.
[۶].سنن بیهقی: ۴ / ۷۰.
[۷]. سنن ابی داود: ۲ / ۶۳.http://www.adyannet.com/news/12926