حضرت سجاد (علیه السلام) نقل می کند: دیدم یک نفر با نیزه به
پهلوی پدرم زد. پدرم شمشیر خود را از قلاف خارج کرد تا او راد بکشد اما او را نگاه
کرد و نزد.
به جنگ با عده ایی دیگر رفت 2 نفر را هل می داد یک نفر را می کشت. دیدم پدرم
گزینشی می کشد و همه را نمیزند. وقتی برگشت به پدرم عرض کردم:
پدر جان! شما آنجا مظلوم بودی چرا آن قردی را که با نیزه به پهلوی شما زد
نکشتید؟ پدرم درپاسخ به من فرمود: در چشمانش نگاه کردم دیدم درچند نسل بعد او گریه
کن بوجود می آیدhttp://farsolhejaz.mihanblog.com/